ژوان جانژوان جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

هـــــــــــدیه ای از آسمــــــــــــون

خبر داغ...

سلام عزیز دلم... خوبی؟ خوش میگذره؟ اونجا که هستی جات خوبه؟ نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده نمیدونم چرا دکترم برام سونوی جدید ننوشت که بازم بتونم ببینمت حالا بیخیال این حرفا  دو تاخبر مهم دارم اول اینکه من و تو به نیمه ی راه رسیدیم. یعنی من بالاخره وارد هفته ی بیستم بارداریم شدم.باورت میشه؟! هفته ی بیست!!!     میبینی عزیزم...میبینی این روزای قشنگ چقدر زود میگذرن؟ من که خیلی خوشحالم...دوست دارم این روزا همینجوری از هم سبقت بگیرن تا بالاخره تو رو به آغوش من برسونن وای که با چه عشقی منتظر اون روزم و اما خبر مهم دوم    دو دورو دو دورو دو   ...
13 دی 1391

مامااااااان...این نی نیه... تپسم داره!!!

  سلام گل دخملی... خوبی عشق من؟ وای اگه بدونی چقد دلم برات تنگ شده... از روزی که رفتم سونو تا الان هزار بار فیلمت رو با بابا محسن نگاه کردیم و غش و ضعف رفتیم آخه ما دلمون خیلی کوچولوئه،زود تنگ میشه دختر نازم ... یه جورایی دیگه شدی همه ی زندگیمون.اول و آخر هر چیزی توی زندگی من و بابایی فقط تویی یادمه قبل از اینکه تو بیای تو دلم من خیلی میترسیدم از مامان شدن اما الان واقعا حال خوبی دارم اوووووووووووووووووووووووووووووووه... بابا محسن و که دیگه نگو بال در آورده   راستی ، این روزا بهترین سرگرمی من و ددی شده خرید کردن واسه شما  قدیما حوصلمون که سر میرفت میرفتیم رست...
3 دی 1391
1